صدای سخن عشق
 
قالب وبلاگ

نظام أحسن خلقت

آیا خداوند کسی را ناقص خلق می کند؟ نظام خلقت نظامی أحسن است (الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ، 7 سجده). در نظام احسن کسی کور و مریض و فلج و فقیر آفریده نمی شود. اگر خلقت را به خداوند نسبت دهیم باید از نظام احسن خلقت سخن بگوییم و اگر به علل و اسباب نسبت دادیم آنگاه سخن از این می رود که هر علّتی بنابر حدود خود بر معلول خود حدی می زند. کور از صاحب ژنهای کوری زائیده می شود و تالاسمیِ غالب از ژنهای دارای تالاسمی بروز می کند. هرگز خداوند بخاطر اینکه خیر کسی را می خواهد او را مثلاً مبتلا به بیماری تالاسمی نمی کند. اگر چه مثلاً کسی که کورِ مادرزاد است و یا بیماری خاص دارد ممکن است به علت ناتوانی های جسمی نتواند خباثت خود را در بعضی جاها بروز دهد و بدین وسیله  از عواقب مکافات آنها نجات یابد. (در این مطلب کاملاً دقت نمایید:) اینگونه نیست که کسی کور خلق می شود تا کارهای بد را انجام ندهد، بلکه چون کور است نمی تواند کارهائی مثلاً قتل و دزدی را انجام دهد و با عجز از گناه، از عِقاب نیز نجات می یابد. تفاوت این دو بسیار ظریف است.


[ شنبه 90/11/22 ] [ 1:50 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]

علل و اسباب شریک خداوند نیستند

همیشه باید چیزها را به خداوند نسبت داد و همیشه باید آنها را به علل و اسباب نسبت داد، این مطلب از اسراری است که خداوند همگان را به آن متنبّه نمی گرداند. با این حال جهت آگاهی افرادی که خداوند به آنها شرح صدر داده است،[1] می گویم: که هرگز خداوند را شریک علل و اسباب قرار ندهید (خداوند حاکم بر اسباب و علل و در هر مرحله در طول آنهاست نه داخل در آنها و در عرض آنها، چنانکه قرآن می فرماید: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ 1-4 سوره ی توحید)؛ یعنی اینگونه نیست که پیچ را گاهی آچار باز کند و گاهی تعمیرکار. همیشه یک پیچ را آچار باز می کند و همیشه آن پیچ را تعمیرکار باز می کند، اگر او باز می کند بوسیله ی آن باز می کند. تازه اگر قانونِ تعمیرکارِ قادر بر باز کردنِ پیچ بدون استفاده از چیزی، این باشد که هیچ گاه پیچی را بدون استفاده از آچار باز نکند، وضع روشن تر است. در هر حال باز شدنِ پیچ به آچار و تعمیرکار، هر دو، به نسبتی متفاوت نسبت داده می شود.

5- فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ. 125 سوره ی انعام.

 


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 9:46 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
9

خداوند کسی را کور نمی آفریند

اگر کسی بگوید: ما نمی دانیم چرا این شخص کور شده است ولی علت کوری هرچه باشد خداوند بخاطر مصالحش او را کور نموده است. جواب ما این است که:

1. ما می دانیم که چرا این شخص کور شده است. علت کوری او این است: انسان کور به جهت عللی که وجود آن علل، کوری را باعث می شود، کور شده است. این کوری عین عدالت است زیرا عدل استقرار هر چیزی در جای خویش است. اگر علل کوری موجود باشند، کوری در جای خود مستقر است. معمولاً سنّت خداوند این نیست که تأثیر عوامل را خنثی کند و موجود را از نواقص قهری برهاند. خداوند در هر جهانی سنتی دارد و فقط گاهی که حکمتش اقتضا کند، راه تأثیر عوامل را می بندد و صفتِ قهّاریتِ ذاتیه ی مطلقه ی خود را بر صفتِ قهاریتِ عَرَضیه ی مقیّده ی عوامل غلبه می دهد، فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا.[1]

2. خداوند کسی را کور نمی آفریند زیرا کوری برای هر کس که باشد، ذاتاً یک نقص است.

3. آنچه ما نمی دانیم علت کوری نیست، بلکه این است که این شخصِ کور اگر بینا بود چکاره می شد و چکار می کرد. این علم فقط مربوط به عالمُ الغیب است و این مطلب ربطی به بحث ما ندارد.

 

1- التَّکرارُ أقربُ الی الذّکر و حینئذٍ أبلغ.

 


[ دوشنبه 90/11/10 ] [ 9:49 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
8

 

انتساب هر شیء وجودی به خداوند

همه چیز از لحاظ توحید افعالی به خدا نسبت داده می شود مگر نواقص که افاضه ای نیستند و از عوامل خود ناشی می شوند و آن هم اجازه ای اند.

کوری ذاتاً یک نقص است و مستقیماً به خداوند نسبت داده نمی شود. ذات کوری در مقایسه با بینائی برای هرکسی که باشد نقص است و این نقص از کمال مطلق و فیّاض کریم صادر نمی شود. این گونه نیست که چون خدا می دانست که فلانی اگر چشم داشته باشد به کارهائی دست می زند که او را از مسیر هدایت منحرف می کند، پس او را کور آفرید. هرگز چنین نیست. خداوند فقط می دانست که فلانی با چشم بینا به کارهائی دست می زند که او را از مسیر هدایت منحرف می کند و با چشمان کور آن کارها را نمی تواند انجام دهد. خداوند برای دلسوزی بر هدایت او، او را کور نکرد. خداوند رحمانِ رحیم راههای بسیاری برای هدایت کردن و در هدایت نگه داشتن انسانها دارد. علاوه بر این همانطور که می دانید نه تمام کورها این گونه اعمالی را خداوند از آنها سراغ داشته که کسی بگوید خداوند بنابر مصالحشان آنها را کور کرده است و نه تمام بیناها هیچ مشکلی نداشته اند و خداوند دو چشم سالم به آنها داده است.

ادامه دارد...


[ چهارشنبه 90/11/5 ] [ 9:32 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
7

جریان قاعده ی إبائه

قاعده ی «أبی الله أن یجری الامور إلا بأسبابها» مربوط به تمام امور عالم اسباب و مسببات است و این قاعده ناموس و قانون و سنّت عالم خلقت است، و هر چه در عالم خلقت جریان دارد در زیر سلطه ی این قاعده است. این قاعده در محاذات قانون «کُن» در عالم امر است. قاعده ی «أبی الله ...» سلطان عالم خلق است و قانون «کُن» سلطان عالم امر.

ادامه دارد....


[ چهارشنبه 90/10/28 ] [ 4:29 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
6

همه ی هستی مَظهر صفت خالقیت اویند

خداوند حیّ و عالم و قادر است، نه امور خلق و خلقت را به کسی واگذار کرده و نه از کسی کمک گرفته است[1]. اما بالعَرَض همه ی نظام هستی دست اندر کار خلقتند. از باکتریِ تک سلولی گرفته تا جهان های بزرگ و ملائکه و معصومین همه در کار خلق و در امر خلقت دخالت دارند. اگر بگوئید که خداوند باکتری تک سلولی را به دو سلول تبدیل می کند و خداوند باعث به وجود آمدن من می شود و... همه ی اینها را از نظر توحید افعالی من هم می گویم ولی در جهان خلقت مسأله ای دیگر هم برقرار است و آن علّیِت اسباب است به إذن الله؛ یعنی باکتری باعث تولید دو سلول می شود، پدر و مادر عامل تولد بچه اند و ملائکه در امر خلقت فاعلند. خداوند بی تفاوت نیست اما بی علل و اسباب نیز کار نمی کند: أبَی اللهُ أن یجریَ الأمورَ إلا بأسبابها. چون قانون خدا تبدیل و تحویل ندارد، سنت او بر این است که علل را در کارِ قهری خود آزاد بگذارد.

 

1-       قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِکُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِیهِمَا مِن شِرْکٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِیرٍ. 22 سوره ی سبأ


[ شنبه 90/10/17 ] [ 7:18 صبح ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
5

عدالت خداوند و نواقص

آنچه خداوند بی واسطه افاضه می کند وجود است که در آن نقصی متصور نیست. این وجود در قرب و بعد خود نسبت به خداوند با دیگر موجودات تفاوت پیدا می کند و نقص از همین جا زاده می شود. هرچه موجود در سلسله ی علل طولی، به خداوند نزدیکتر باشد (بین او و خالقش واسطه ی کمتری باشد)، نواقص کمتری دارد و هر چه دورتر بیشتر. هرچه واسطه ها بیشتر باشند، موجود از خداوند (نه خداوند از موجود) دورتر است و این واسطه ها بر نواقص موجود می افزایند و بر وجود او حد می زنند.

بنابراین خداوند هرگز کسی را مثلاً کور مادرزاد نمی آفریند و به او این نقص را نمی دهد و بر او حدّ کوری نمی زند. ایجاد او به عنوان یک انسان، کامل است همانطور که اگر فرشته بود موجودی کامل بود. نیز همانگونه که اگر او یک حیوان یا یک گیاه یا یک جماد بود کامل آفریده می شد. آنچه در وجود نقص ایجاد می کند، واسطه است. یعنی در مرحله ی «ایجاد» نقصی نیست، اگر نقصی هست در مرحله ی «خلق» است که با حضور واسطه ها و با دخالت آنها انجام می شود و نقص از آنها زائیده می شود.

انسان کور به جهت عللی که وجود آن علل، کوری را باعث می شود، کور شده است. این کوری عین عدالت است زیرا عدل استقرار هر چیزی در جای خویش است. اگر علل کوری موجود باشند، کوری در جای خود مستقر است. معمولاً سنّت خداوند این نیست که تأثیر عوامل را خنثی کند و موجود را از نواقص قهری برهاند. خداوند در هر جهانی سنتی دارد و فقط گاهی که حکمتش اقتضا کند، راه تأثیر عوامل را می بندد و صفتِ قهّاریتِ ذاتیه ی مطلقه ی خود را بر صفتِ قهاریتِ عَرَضیه ی مقیّده ی عوامل غلبه می دهد، فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا.


[ پنج شنبه 90/10/8 ] [ 3:34 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
4

انواع معلولات

بنابراین اگر بتوانیم خداوند متعال را علّت بنامیم، دارای دو نوع معلول خواهد بود: یکی معلولات امری و دیگر معلولات خلقی. و چنانکه معلوم شد معلولات امری معلولاتی اند که بی واسطه فعل خداوندند، و معلولات خلقی معلولاتی اند که برای به وجود آمدن نیاز دارند که خداوند معدّات آنها را به وجود بیاورد و آنها هر کدام در این سلسله ی وجود فرزند علل و عوامل خود هستند و بدون وجود آنها وجود آنها منتفی است[1]

1- منظور ما از تقسیم معلولات به دو دسته توضیح دو نوع معلول بود نه تقسیم اصطلاحی که هر کدام قسم مقسمی اند و هریک قسیمی برای یکدیگرند. با پذیرش عوالم اربعه (ناسوت و ملکوت و جبروت و لاهوت) برای اولو الالباب روشن است که این عوالم قسیم همدیگر نیستند و وجودِ عرْضی ندارند، بلکه وجود اینها (که منظور وجود عالمین اینهاست) وجودی طولی است؛ یعنی موجودات عالم اعلی نسبت به موجودات عالم اسفل علّیّت دارند. و ما یعقلها الا العالمون، والحمد لله رب العالمین.


[ جمعه 90/10/2 ] [ 9:26 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
3

«ما» از لحاظ خلقت

بنابراین ما فرزند زمینیم و از لحاظ خلقت مانند یکی از فرزندان دیگر او هستیم. مانند خواهران و برادران خود، جمادات و نباتات و حیوانات. همانطور که یک اسب متولّد می شود و یک گیاه می روید و باران می بارد، ما نیز به دنیا می آییم و همانگونه که ابر و باد و مه و خورشید و فلک و هزاران علل و عوامل دیگر باید دست اندر کار باشند تا دانه ای در خاک بروید و خوشه ای گردد و بالاخره من و تو نانی به کف آریم، دقیقاً همانطور نیز ابر و باد و مه و خورشید و فلک و هزاران علل و عوامل دیگر در کارند تا بذر من و تو در کشتزار مخصوص خود قرار گیرد (نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُم.‏ 223 بقره) و رشد کند و مراحل خلقت خود را همچون دیگر برادران و خواهران خود طی کند و به کمال برسد. وَاللهُ مِن وَرائِهِم مُحیط[1].


ادامه دارد....

1- جواب سؤال مقدری است که بگوید: اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند، پس خدا چکار می کند؟ می گویم: وَاللهُ مِن وَرائِهِم مُحیط. (20 بروج) 


[ دوشنبه 90/9/21 ] [ 8:21 صبح ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
2

 نحوه ی إفاضه ی وجود

خداوند وقتی وجود می دهد (ایجاد) بدون واسطه می دهد. یعنی پس از اراده ی چیزی، آن شیءِ معلوم خداوند، بدون تأخیر و به محض تعلّق اراده به او موجود می گردد. اما به دنیا آوردن (خلق) با دخالت مستقیم خداوند نیست، بلکه با واسطه نمودن اسباب و معدّات انجام می گردد. زمین، زمان، پدر و مادر و هزاران اسباب دیگر همه از معدّاتند و هر کدام اگر نبودند، ما نبودیم. حتّی اگر یک واسطه در خلقت ما در این دنیا، عوض می شد ما نبودیم؛ یعنی ما این که هستیم نبودیم. تفاوت من و دیگری در تفاوت اسباب است. و إلّا (اگر واسطه ها نبودند) تکثّر از بین می رفت. بنابراین آنچه خداوندِ احدِ واحد افاضه می کند همان وجود است که چون بدون واسطه ی اسباب و معدّات است، یک چیز بیش نیست و نمی تواند بیش از یک وجود باشد. این وجود در جهان خلقت، با اختلاف شرائط (اگر بتوانیم بگوییم: با اختلاف ماهیّات) مختلف می شود و رودخانه ی خلقت جاری می گردد.

بنابراین ایجاد ما چون متعلق اراده ی خداوند است، «کن فیکونـی» است. ولی خلقت ما پس از ایجاد ، چون از طریق دنیا انجام می گیرد، در کانال خاص خود که با واسطه بودن معدّات و سیر مراحل تکامل باشد، محقق می شود. در این نگاه انسان همچون دانه ای است که در زمین می روید و با همکاری علل و عوامل، رشد می کند و مراحل تکامل را پشت سر می گذارد. قرآن کریم خلقت انسان را با نباتات مقایسه کرده فرموده است: الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فیها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى. کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهى.‏ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى‏ (53-55 طه). در روایات نیز از زمین به عنوان مادرِ ما یاد شده است.

خداوند می فرماید: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیًْا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ (82 یاسین)

و می فرماید: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طینٍ. ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی‏ قَرارٍ مَکینٍ. ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ (14-12 مؤمنون).

بنابراین در عالم امر، عالم بی واسطه ها، «ایجاد» صورت می گیرد و آنچه در ایجادِ شیء دخالت دارد فقط اراده ی خداوند عزّوجلّ است. و بین مرید و مراد چیزی حتی مثل زمان نیز واسطه نیست.

ولی در عالم خلق بین مرید و مراد واسطه ها درکارند. البته با نگاه دقیق قرآنی، از طرف مرید به مراد واسطه ای نیست و او «أقربُ الی الشیء مِن حبلِ الورید» است. حبل الورید را نیز باید تمثیلی از وجود شیء تفسیر کنیم، وگرنه اقربیت خداوند را با چیزی که خصوصیت ندارد سنجیده ایم. ولی از طرف مراد به مرید واسطه ها بسیارند[1]، و آنچه که نیاز به توحید مستحکم و تدبّر دقیق دارد همان درک بی واسطگی است، و آنچه که همه عیناً مشاهده می کنیم (و فهم آن نیاز به تدبّر و تفکّر دقیق ندارد و انکارش فرو رفتن در ظلمات سفسطه است) همین کثرتها و اسباب و واسطه هاست.

 

ادامه دارد....

1- این است معنای آنچه فرمود: نَأَى فِی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَأْیِهِ فَهُوَ فِی نَأْیِهِ قَرِیبٌ وَ فِی قُرْبِهِ بَعِیدٌ. الکافی جلد 1  صفحه ی 138 حدیث 3


[ چهارشنبه 90/8/25 ] [ 1:0 صبح ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
<   <<   6   7   8   9      >
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
امکانات وب
فروش بک لینک