سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای سخن عشق
 
قالب وبلاگ
2

 نحوه ی إفاضه ی وجود

خداوند وقتی وجود می دهد (ایجاد) بدون واسطه می دهد. یعنی پس از اراده ی چیزی، آن شیءِ معلوم خداوند، بدون تأخیر و به محض تعلّق اراده به او موجود می گردد. اما به دنیا آوردن (خلق) با دخالت مستقیم خداوند نیست، بلکه با واسطه نمودن اسباب و معدّات انجام می گردد. زمین، زمان، پدر و مادر و هزاران اسباب دیگر همه از معدّاتند و هر کدام اگر نبودند، ما نبودیم. حتّی اگر یک واسطه در خلقت ما در این دنیا، عوض می شد ما نبودیم؛ یعنی ما این که هستیم نبودیم. تفاوت من و دیگری در تفاوت اسباب است. و إلّا (اگر واسطه ها نبودند) تکثّر از بین می رفت. بنابراین آنچه خداوندِ احدِ واحد افاضه می کند همان وجود است که چون بدون واسطه ی اسباب و معدّات است، یک چیز بیش نیست و نمی تواند بیش از یک وجود باشد. این وجود در جهان خلقت، با اختلاف شرائط (اگر بتوانیم بگوییم: با اختلاف ماهیّات) مختلف می شود و رودخانه ی خلقت جاری می گردد.

بنابراین ایجاد ما چون متعلق اراده ی خداوند است، «کن فیکونـی» است. ولی خلقت ما پس از ایجاد ، چون از طریق دنیا انجام می گیرد، در کانال خاص خود که با واسطه بودن معدّات و سیر مراحل تکامل باشد، محقق می شود. در این نگاه انسان همچون دانه ای است که در زمین می روید و با همکاری علل و عوامل، رشد می کند و مراحل تکامل را پشت سر می گذارد. قرآن کریم خلقت انسان را با نباتات مقایسه کرده فرموده است: الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فیها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى. کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهى.‏ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى‏ (53-55 طه). در روایات نیز از زمین به عنوان مادرِ ما یاد شده است.

خداوند می فرماید: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیًْا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ (82 یاسین)

و می فرماید: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طینٍ. ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی‏ قَرارٍ مَکینٍ. ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ (14-12 مؤمنون).

بنابراین در عالم امر، عالم بی واسطه ها، «ایجاد» صورت می گیرد و آنچه در ایجادِ شیء دخالت دارد فقط اراده ی خداوند عزّوجلّ است. و بین مرید و مراد چیزی حتی مثل زمان نیز واسطه نیست.

ولی در عالم خلق بین مرید و مراد واسطه ها درکارند. البته با نگاه دقیق قرآنی، از طرف مرید به مراد واسطه ای نیست و او «أقربُ الی الشیء مِن حبلِ الورید» است. حبل الورید را نیز باید تمثیلی از وجود شیء تفسیر کنیم، وگرنه اقربیت خداوند را با چیزی که خصوصیت ندارد سنجیده ایم. ولی از طرف مراد به مرید واسطه ها بسیارند[1]، و آنچه که نیاز به توحید مستحکم و تدبّر دقیق دارد همان درک بی واسطگی است، و آنچه که همه عیناً مشاهده می کنیم (و فهم آن نیاز به تدبّر و تفکّر دقیق ندارد و انکارش فرو رفتن در ظلمات سفسطه است) همین کثرتها و اسباب و واسطه هاست.

 

ادامه دارد....

1- این است معنای آنچه فرمود: نَأَى فِی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَأْیِهِ فَهُوَ فِی نَأْیِهِ قَرِیبٌ وَ فِی قُرْبِهِ بَعِیدٌ. الکافی جلد 1  صفحه ی 138 حدیث 3


[ چهارشنبه 90/8/25 ] [ 1:0 صبح ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
1

 مقدمه

یک موجود دارای دو مرتبه ی وجودی است: اول، مرتبه ی وجودیِ امری که موجود در آن مرتبه از مرحله ی معلومیّت (علم ذاتیِ خداوند) به مرحله ی محفوظیّت (لوح محفوظ) تنزّل می یابد. در این مرتبه هیچ واسطه ای میان مکوِّن و مکوَّن (حتی زمان) وجود ندارد. دوم، مرتبه ی وجودیِ خلقی که موجود در این دنیا تا رسیدن به کمالِ دنیویِ خود می پیماید، مثلاً دانه ی گندم، خوشه ی گندم می شود و نطفه ی انسان، انسان می گردد. در این مرتبه بین خالق و مخلوق، با توجه به مرحله ای که موجود در آن است، علل و واسطه ها درکارند.

در مرتبه ی وجودیِ امری، موجود نقصی از لحاظ عدم و ملکه ندارد (آنچه باید داشته باشد دارد)، ولی در مرتبه ی وجودیِ خلقی، موجود به نسبتِ وجودِ واسطه ها، دارای حد و نقص می شود و از آنها حدود و نواقص به ارث می برد. هر کدام از آنها به نحوی بر وجود او حد می زنند و هر موجودی که واسطه ی بیشتری در خلقتش درکار باشند، حد و نقص بیشتری خواهد داشت. 

 ادامه دارد...


[ یکشنبه 90/8/22 ] [ 10:14 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
امکانات وب
فروش بک لینک