سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای سخن عشق
 
قالب وبلاگ

 4- بررسی قول مرحوم کشی

روایاتی که کشّی مبنی بر غالی بودن محمد بن سنان نقل کرده بود، ملاحظه شد. در آن روایات چند مطلب به چشم می خورد:

1- محمد بن سنان غالی است.

2- محمد بن سنان کذّاب مشهور است.

3- روایات محمد بن سنان از طریق وجاده است.

4- محمد بن سنان راوی معضلات است.

5- محمد بن سنان از طیّاره بوده است.

اولاً: طیّاری بودن ضرری نمی زند زیرا ثبات قدم او با جمله ی «فقصصناه» در جمله ی «إن محمد بن سنان کان من الطیارة فقصصناه» ثابت می شود. ضمناً طیّاری بودن منافاتی با ثقه بودن ندارد.

ثانیاً: راوی معضلات بودن نیز می تواند به معنای راوی مطالبی باشد که فوق فهم عمومی و دقت و تأمّل بیشتری می طلبد و بالاتر از حلال و حرام است. معنا ندارد کسی بگوید: «من أراد المعضلات فإلی و من أراد الحلال و الحرام فعلیه بالشیخ یعنی صفوان بن یحیى».

ثالثاً: وجاده ای بودن روایات محمد نیز ثابت نشده است. با توجه به اینکه در بسیاری از موارد او به طور مستقیم از معصوم روایت می کند. همچنین وقتی نسبت کتابی به مؤلفش قطعی باشد، وجاده معتبر است، در غیر این صورت در زمان ما نقل هیچ روایتی معتبر نخواهد بود مگر اینکه شخص اجازه ی روایت داشته باشد، زیرا کثیر بلکه اکثر نقل های ما وجاده ای است (یعنی ما مثلا کتاب کافی را یافته ایم و چون قطع به نسبت آن به مرحوم کلینی داریم، نقل ما از آن صحیح است) و خصوصیتی برای زمان قبل نیست.

مرحوم علی خاقانی در کتاب رجال خود آورده است:

«والذى یظهر ان الوجادة لا باس بها ولا ضرر فانها احدى الطرق کما علیه الکثیر ان الاکثر وان نسب الى ظاهر کثیر من القدماء المنع لکن الوجه خلافه بل الوجه جواز الروایة بطریق الوجادة فیقول: وجدت أو رایت بخطه ونحوهما مما لا تدلیس فیه بل العمل بها جائز مع القطع بنسبة الکتاب الى صاحبه وکونه مصححا علیه والأمن من التزویر للسیرة والطریقة وعمل الناس کلا وطرا فی جمیع الاعصار والا لبطلت الکتب والصحف فی جمیع الفنون والعلوم والضرورة على خلافه مع انه لو کان فی التحمل بطریق الوجادة عیب ومنع لم یصح من (الفضل) الاذن فی الروایة بعد الموت لوجود المانع فی الحالین فتبین بواسطة الاذن عدم قادحیة الوجادة أو ان تلک الروایات لیست منها ولعله الاقرب ولیس فی ذلک منافاة لقول محمد: کلما حدثتکم به لم یکن سماعا وانما وجدته إذ الغرض لمحمد نفى الطریق الاعلى من التحمل الذى هو السماع ولا ینافى ذلک ان یکون قد اجیز بما وجد فیحتمل کونه مجازا بروایة ما وجد ولا ینافى ذلک الحصر بالوجدان إذ لیس الغرض نفى ما سواه وان امکن اجتماعه معه کالاجازة وغیرها من غیر السماع الذى کان الغرض نفیه».[1] 

رابعاً: اطلاق این عنوان بر او می تواند نوعی اجتهاد و قضاوت بر دیگران بر اساس عقاید شخصی باشد. چنانکه این مطلب با توجه به مطلبی که از آیة الله سبحانی درباره ی تضعیفات ابن غضائری نقل شد، به خوبی روشن می شود.

درباره ی جمله ی «کذّاب مشهور» نیز خاقانی در رجال خود آورده است:

«فظهر ان قول الفضل بن شاذان انه من الکذابین المشهورین لیس على ظاهره عنده لو ثبت عنه ولعل مراده انه کذاب على المشهور ومن ذلک یظهر الوجه فی قول الفضل: لا احل لکم ان ترووا عنى احادیث محمد بن سنان إذ لو کان المنع لعیب فی نفس الروایات لم یکن وجه للتفصیل بین الحیاة والموت والاذن منه بعد الموت بل کان اللازم المنع مطلقا فتبین ان المنع فی حال الحیاة لمانع اخر ... والظاهر ان منع الفضل من الروایة فی حال الحیاة للتقیة من الجهال والعوام بل الخواص المعاندین لمحمد ولعله لما فی اخباره من امور لا یفهمونها ولا یتحملونهما کما یشیر إلیه قوله: «من اراد المضمئلات أی الدواهی المشکلات فالى ومن اراد الحلال والحرام فعلیه بالشیخ یعنى صفوان بن یحیى».[2]

از طرفی، جناب کشی روایاتی مبنی بر رضایت معصوم از محمد بن سنان نقل کرده است:



29- رجال خاقانی صفحه ی 172

30- همان، صفحه ی 169


[ دوشنبه 92/10/30 ] [ 10:0 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
امکانات وب
فروش بک لینک