سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای سخن عشق
 
قالب وبلاگ
7

جریان قاعده ی إبائه

قاعده ی «أبی الله أن یجری الامور إلا بأسبابها» مربوط به تمام امور عالم اسباب و مسببات است و این قاعده ناموس و قانون و سنّت عالم خلقت است، و هر چه در عالم خلقت جریان دارد در زیر سلطه ی این قاعده است. این قاعده در محاذات قانون «کُن» در عالم امر است. قاعده ی «أبی الله ...» سلطان عالم خلق است و قانون «کُن» سلطان عالم امر.

ادامه دارد....


[ چهارشنبه 90/10/28 ] [ 4:29 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
6

همه ی هستی مَظهر صفت خالقیت اویند

خداوند حیّ و عالم و قادر است، نه امور خلق و خلقت را به کسی واگذار کرده و نه از کسی کمک گرفته است[1]. اما بالعَرَض همه ی نظام هستی دست اندر کار خلقتند. از باکتریِ تک سلولی گرفته تا جهان های بزرگ و ملائکه و معصومین همه در کار خلق و در امر خلقت دخالت دارند. اگر بگوئید که خداوند باکتری تک سلولی را به دو سلول تبدیل می کند و خداوند باعث به وجود آمدن من می شود و... همه ی اینها را از نظر توحید افعالی من هم می گویم ولی در جهان خلقت مسأله ای دیگر هم برقرار است و آن علّیِت اسباب است به إذن الله؛ یعنی باکتری باعث تولید دو سلول می شود، پدر و مادر عامل تولد بچه اند و ملائکه در امر خلقت فاعلند. خداوند بی تفاوت نیست اما بی علل و اسباب نیز کار نمی کند: أبَی اللهُ أن یجریَ الأمورَ إلا بأسبابها. چون قانون خدا تبدیل و تحویل ندارد، سنت او بر این است که علل را در کارِ قهری خود آزاد بگذارد.

 

1-       قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِکُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِیهِمَا مِن شِرْکٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِیرٍ. 22 سوره ی سبأ


[ شنبه 90/10/17 ] [ 7:18 صبح ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
5

عدالت خداوند و نواقص

آنچه خداوند بی واسطه افاضه می کند وجود است که در آن نقصی متصور نیست. این وجود در قرب و بعد خود نسبت به خداوند با دیگر موجودات تفاوت پیدا می کند و نقص از همین جا زاده می شود. هرچه موجود در سلسله ی علل طولی، به خداوند نزدیکتر باشد (بین او و خالقش واسطه ی کمتری باشد)، نواقص کمتری دارد و هر چه دورتر بیشتر. هرچه واسطه ها بیشتر باشند، موجود از خداوند (نه خداوند از موجود) دورتر است و این واسطه ها بر نواقص موجود می افزایند و بر وجود او حد می زنند.

بنابراین خداوند هرگز کسی را مثلاً کور مادرزاد نمی آفریند و به او این نقص را نمی دهد و بر او حدّ کوری نمی زند. ایجاد او به عنوان یک انسان، کامل است همانطور که اگر فرشته بود موجودی کامل بود. نیز همانگونه که اگر او یک حیوان یا یک گیاه یا یک جماد بود کامل آفریده می شد. آنچه در وجود نقص ایجاد می کند، واسطه است. یعنی در مرحله ی «ایجاد» نقصی نیست، اگر نقصی هست در مرحله ی «خلق» است که با حضور واسطه ها و با دخالت آنها انجام می شود و نقص از آنها زائیده می شود.

انسان کور به جهت عللی که وجود آن علل، کوری را باعث می شود، کور شده است. این کوری عین عدالت است زیرا عدل استقرار هر چیزی در جای خویش است. اگر علل کوری موجود باشند، کوری در جای خود مستقر است. معمولاً سنّت خداوند این نیست که تأثیر عوامل را خنثی کند و موجود را از نواقص قهری برهاند. خداوند در هر جهانی سنتی دارد و فقط گاهی که حکمتش اقتضا کند، راه تأثیر عوامل را می بندد و صفتِ قهّاریتِ ذاتیه ی مطلقه ی خود را بر صفتِ قهاریتِ عَرَضیه ی مقیّده ی عوامل غلبه می دهد، فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا.


[ پنج شنبه 90/10/8 ] [ 3:34 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
4

انواع معلولات

بنابراین اگر بتوانیم خداوند متعال را علّت بنامیم، دارای دو نوع معلول خواهد بود: یکی معلولات امری و دیگر معلولات خلقی. و چنانکه معلوم شد معلولات امری معلولاتی اند که بی واسطه فعل خداوندند، و معلولات خلقی معلولاتی اند که برای به وجود آمدن نیاز دارند که خداوند معدّات آنها را به وجود بیاورد و آنها هر کدام در این سلسله ی وجود فرزند علل و عوامل خود هستند و بدون وجود آنها وجود آنها منتفی است[1]

1- منظور ما از تقسیم معلولات به دو دسته توضیح دو نوع معلول بود نه تقسیم اصطلاحی که هر کدام قسم مقسمی اند و هریک قسیمی برای یکدیگرند. با پذیرش عوالم اربعه (ناسوت و ملکوت و جبروت و لاهوت) برای اولو الالباب روشن است که این عوالم قسیم همدیگر نیستند و وجودِ عرْضی ندارند، بلکه وجود اینها (که منظور وجود عالمین اینهاست) وجودی طولی است؛ یعنی موجودات عالم اعلی نسبت به موجودات عالم اسفل علّیّت دارند. و ما یعقلها الا العالمون، والحمد لله رب العالمین.


[ جمعه 90/10/2 ] [ 9:26 عصر ] [ محمد ذکاوت ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
امکانات وب
فروش بک لینک