صدای سخن عشق
|
اقسام حمل اقسام حمل عبارت است از: «1- حمل ذاتی اولی: در این حمل محور همگونی موضوع و محمول را مفهوم تشکیل می دهد که به طور طبیعی اتّحاد در مصداق را نیز به همراه خواهدداشت ولی محور تغایر را یا تفصیل و اجمال تعیین می کند مثل الانسان حیوان ناطق و یا اعتبار ذهن است که این تغایر را تأمین می کند مثل الانسان انسان این حمل را از آن جهت که بدیهی است اوّلی و از آن جهت که مختص به ذاتیات است (نه عَرَضیّات) آن را ذاتی گویند. 2- حمل شایع صناعی: در این حمل محور اتّحاد موضوع و محمول مصداق و محور تغایر مفهوم است. مثل الانسان کاتب یا زید قائم. این حمل را از آن جهت که افرادی که با علوم و برهان سروکار دارند انگیزه های فراوانی برای به کارگیری آن دارند و میان آنها رایج است حمل شایع نامند. 3- حمل حقیقت و رقیقت: در این حمل برخلاف حمل شایع محور تغایر مصداق است ولی محور اتّحاد مفهومی است که فانی در محکی است. به عبارت دیگر محور اتّحاد آنها خودِ مصداقها نیستند بلکه مرحله کامله یا نازله آنهاست مثل حمل مراتب وجود بر یکدیگر که موضوع و محمول در مصداق ناهمسان هستند، امّا در خصوص مفهوم اتّحاد دارند گرچه این اتّحاد مفهومی نمی تواند جدای از خارج و محکی آنها باشد زیراکه نمی توان یک مفهوم را از دو مصداق به طور کامل ناهمسان انتزاع کرد. بنابراین باید گونه ای وحدت میان آن دو مصداق وجود داشته باشد. لکن این وحدت وحدت سنخی است نه وحدت شخصی. پس معنای این حمل آن است که موضوع و محمول دارای دو مصداق ناهمگونند که در سنخ کمال (نه شخص آن) با یکدیگر شریک هستند».[1] حضرت آیة الله جوادی آملی در «رحیق مختوم» درباره ی حمل حقیقت و رقیقت، می فرماید: «در کلمات متقدّمین اثری از این نوع حمل نیست ولی به برکت دقّتها و موشکافیهای فلسفی ملاصدرا درباره ی مراتب اتحاد و هوهویت، از آن زمان کمابیش وارد بحث متأخرین شد .... تفاوت این حمل، با حمل اولی و شایع در این است که در آن حملها، هرگاه مفهومی بر مفهوم دیگر حمل میشود (چه به لحاظ صرف مفهوم ذهنیِ موضوع و چه به لحاظ مصداق و وجود خارجی موضوع)، محمول با هر دو بُعد وِجدان و فقدانِ خود حمل میگردد و از همین جهت، با موضوع خود همتا است، ولی در حمل حقیقت و رقیقت، اگر محمول از آن جهت که کمالی را ندارد بر موضوع حمل گردد، بر کاملتر از خود نمیتواند حمل گردد و تنها بر همتای خود حمل میشود، پس محمول فقط با بُعد وجودی خود بر موضوع حمل میشود .... اگر گفته شود، با اینکه همتا بودنِ وجودی و مصداقی در این حمل شرط نیست، سرّ صحّت این نوع از حمل چیست؟ میتوان گفت: سرّ صحّت این حمل در نحو خاصی از اتحاد است، بدین صورت که حقیقت، همه ی کمالات رقیقت را داراست و رقیقت هم خارج از قلمرو حقیقت نیست. مانند علت و معلول که علت، همه کمالات معلول را داراست و معلول هم از حیطه حضور و اشراف او خارج نیست (حمل علت بر معلول را حمل حقیقت بر رقیقت و حمل معلول بر علت را حمل رقیقت بر حقیقت گویند. در این حمل، همتا بودنِ محمول با موضوع و اتحاد مفهومی یا مصداقیِ آنها با یکدیگر شرط در صحّت نیست) .... در حمل معلول بر علت که حمل رقیقت بر حقیقت است، معلول نسبت به همان مقداری از کمال که داراست بر علت (به صورت لابشرط نسبت به کمالات علت) حمل میشود و علت که به شرطِ وجود کمالاتی افزون بر کمالات معلول است، با معلول جمع میشود».[2] بنابراین«موجودی که بسیط محض است و هرگونه ترکیب از او دور است دارای همه کمالات اشیاست، نه اینکه همه اشیا باشد به این معنی که در اشیا حلول کرده باشد. زیرا حلول بسیط الحقیقه ممتنع است. و نه به این معنا که بسیط الحقیقه از مجموع اشیا تشکیل شده باشد و دارای آن اشیا باشد. به عبارت دیگر حمل هرکدام از اشیا یا مجموع اشیا بر بسیط الحقیقه، و برعکس حمل بسیط الحقیقه بر هرکدام از اشیا یا مجموع آنها به حمل اوّلی، شایع و مواطاة و اشتقاق صادق نیست. زیرا ماهیات را که نمیتوان بر او حمل نمود؛ چون او از ماهیت و معانی ماهوی مبرّی است و وجودات خاصّه نیز بر او حمل نمیشود؛ زیرا لازم میآید علاوه بر جهات وجودی، در جهت عدمی نیز اتحاد بین بسیط الحقیقه و وجودات خاصه باشد و این مستحیل است. پس باید گفت این قاعدهی نورانی بیانگر آن است که بسیط الحقیقه دارای تمام کمالات اشیاء است به وجه اتم و اکمل».[3] بنابراین، حمل در قاعده ی بسیط الحقیقه، حمل «حقیقت و رقیقت» است و به این معناست که: «واجب الوجود، چون قائم به ذات خود است بدون اینکه شائبه ی کثرت و امکانی داشته باشد، هیچ شیئی از اشیاء، از او سلب نمی شود، مگر سلب سلبها و عدمها و نقصها و امکان ها، زیرا این ها امور عدمی هستند و سلب عدم، تحصیل وجود است. پس او تمام هر شیئی است و کمال هر ناقصی است و جبّار هر قصور و زشتی و آفتی است».[4] 46- بسیط الحقیقة کل الأشیاء، محسن قمی 50- رحیق مختوم، جلد 7 صفحه ی 104 الی 106ــ (فلسفه ی صدرا، جلد 2 صفحه ی 120) 52- ......................... 48- الحکمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، جلد2، صفحه ی 372 [ پنج شنبه 92/5/24 ] [ 10:0 عصر ] [ محمد ذکاوت ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |